و اخلال در آن چگونه ضمن محروم کردن کشور از درآمدی هنگفت، حتی میتواند به خروج انبوه ارز و تقدیم پول مفت به کشورهای مقصد گردشگری ایرانیان منجر شود. اتفاقی که بدبختانه در ایران رخ داده و با آنکه سالهاست همه از احیای این صنعت و پیشگیری از این ضرر و زیان حرف میزنند، اما در عمل کسی کار چندانی نمیکند. قصه وقتی سوزناکتر میشود که بدانیم نظر به ظرفیتهای موجود در کشور، ما میتوانیم یکی از چند کشور اصلی جهان برای مقاصد گردشگری باشیم.
اما شما که این سطور را میخوانید بهتر از من میدانید که چند صد هزار ایرانی در طول سال بار سفر میبندند و با تورها یا انفرادی تنها محض تفریح، ریالهایشان را دلار و درهم و یورو میکنند و راهی میشوند. آنها که حسابهای بانکیشان چربتر است دورتر و آنها که نه به همین کشورهای همسایه!
هر سال در فصل نوروز این رویه ناصواب و آزاردهنده بیشتر نمود پیدا میکند. چنین سفرهایی در همه جا و همواره بوده، اما وفور آن برای کشوری که داد اقتصاد مقاومتی سر میدهد و نیازمند چنین رویهای است، افتخار به شمار نمیآید. بتازگی برخی طرحی دادند که از مسافران نوروزی که برای تعطیلات و تفریحات به جای کیش و قشم و شمال و مشهد و غیره، ترکیه و هند و دبی و تایلند و... را انتخاب میکنند نوعی مالیات مضاعف گرفته شود. این طرح صدای خیلیها را درآورد. اما به گمان این قلم چنانچه بتوان آن را درست عملی کرد، بسیار پیشنهاد خوبی است.
همه آنها که به نقاط مختلف جهان سفر کردهاند اذعان دارند انتخاب زندگی لوکس در کشور ما نسبت به عموم ممالک جهان هزینه کمتری دارد. منظورم آن است که اگر کسی میخواهد خانواده کم جمعیتش در یک خانه ویلایی بزرگ با استخر و انبوه امکانات رفاهی فوق العاده زندگی کند، لازم است هزینههای مضاعف هم بپردازد. دلایل روشن است. آب و برق و خلاصه خدمات عمومی و انرژیهایی که این خانواده مصرف میکند میتواند مثلاً ده آپارتمان کوچک را پوشش دهد.
در شرایط وفور ایرادی ندارد همان هزینههای برابر را بپردازد و مصرف کند، اما در هنگام محدودیتها یا وقتی برای این خدمات یارانههای هنگفت پرداخت میشود، باید آنها که چنین هوسهایی میکنند، هزینهاش را هم بپردازند. بر این نوع زندگیها در تمام جهان مالیاتهای خاص وضع میشود، چرا ما که بیش از همه از اشرافیگری نهی میکنیم چنین قوانینی نداریم؟
در نبود چنین قوانینی بدیهی است ذوق مصرف مضاعف و تمایل به اسراف و در نتیجه شکاف طبقاتی نیز افزوده میشود. باری، سفرهای خارجی کم بازده و نمایشی نیز در این شمارند و دریافت مالیات از آنها به گمان من واجب.
نظر شما